نخستين مردمي که به سرزمين ايران آمدند، آريايي ها بودند. آنان به دو گروه عمده «مادها» و«پارس ها» تقسيم مي شدند. با اتّحاد مادها، دولت «ماد» تشکيل شد.


 


پس از مدّتي پارس ها توانستند دولت ماد را از بين ببرند و سلسله هاي هخامنشيان، اشکانيان و ساسانيان را بنيانگذاري کنند. پژوهش ها نشان مي دهد که ن ايران زمين از زمان مادها که نخستين ساکنان اين ديار بودند، داراي حجاب کاملي، شامل پيراهن بلند چين دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلي بلند بر روي لباس ها بوده اند.4 اين حجاب در دوران سلسله هاي مختلف پارس ها نيز معمول بوده است.5 بنابر اين، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، ن ايراني از حجابي کامل برخوردار بوده اند. برابر متون تاريخي، در همه آن زمان ها پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رايج بوده است و ن هر چند با آزادي در محيط بيرون خانه رفت و آمد مي کردند و همپاي مردان به کار مي پرداختند، ولي اين امور با حجاب کامل و پرهيز شديد از اختلاط هاي فسادانگيز همراه بوده است.


 


جايگاه فرهنگي پوشش در ميان ن نجيب ايران زمين به گونه اي است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامي که خشايارشاه به ملکه «وشي» دستور داد که بدون پوشش به بزم بيايد تا حاضران، زيبايي اندام او را بنگرند، وي امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر اين سرپيچي، به حکم دادوَران، عنوان «ملکه ايران» را از دست داد.6


در زمان ساسانيان ـ که پس از نبوت زرتشت است ـ افزون بر چادر، پوشش صورت نيز در ميان ن اشراف معمول شد. به گفته ويل دورانت پس از داريوش، ن طبقات بالاي اجتماع، جرأت نداشتند که جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمي شد که آشکارا با مردان آمد و رفت کنند. ن شوهردار حق نداشتند هيچ مردي حتي پدر و برادرشان را ببينند. در نقش هايي که از ايران باستان بر جاي مانده است، هيچ صورت زني ديده نمي شود و نامي از ايشان نيامده است.7


تجليّات پوشش در ميان ن ايران چنان چشم گير است که برخي از انديشمندان و تمدن نگاران، ايران را منبع اصلي ترويج حجاب در جهان معرفي کرده اند.8


از آن جا که مرکز بعثت «اشو زرتشت» ايران بوده است و آن حضرت در زمينه اصل حجاب و پوشش ن در جامعه خويش کمبودي نمي ديده است، با تأييد حدود و کيفيت حجاب رايج آن دوران، کوشيد تا با پندهاي، خود ريشه هاي دروني حجاب را تعميق و مستحکم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواري حجاب معمول قرار دهد.


 


حجاب در دبن زرتشت


به پند و اندرزهاي «اشوزرتشت» بنگريد تا تلاش وي براي تعالي و آموزش مباني حجاب و بيان وم توأم نمودن حجاب ظاهري با عفّت باطني، روشن تر شود؛ او مي فرمايد:


اي نوعروسان و دامادان!… با غيرت، در پي زندگانيِ پاک منشي بر آييد… .اي مردان و ن! راه راست را دريابيد و پيروي کنيد. هيچ گاه گردِ دروغ و خوشي هاي زودگذري که تباه کننده زندگي است، نگرديد؛ زيرا لذّتي که با بدنامي و گناه همراه باشد، همچون زهر کشنده اي است که با شيريني درآميخته و همانند خودش دوزخي است. با اين گونه کارها، زندگاني گيتي خود را تباه مسازيد. پاداش رهروان نيکي، به کسي مي رسد که هوا، هوس، خودخواهي و آرزوهاي باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خويش چيره گردد و کوتاهي و غفلت در اين راه، پايانش جز ناله و افسوس نخواهد بود.


فريب خوردگاني که دست به کردار زشت زنند، گرفتار بدبختي و نيستي خواهند شد و سرانجامشان خروش و فرياد و ناله است.9


گفتني است که در دين زرتشت، لباس يا کيفيت خاصي براي حجاب ن واجب نشده است؛ بلکه لباس رايج آن زمان که شامل لباس بلند، شلوار و سرپوش ـ يعني چادر يا شنلي بر روي آن ـ بوده است، مورد تقرير و تنفيذ قرار گرفته است. هر چند که استفاده از سِدرِه و کُشتي ـ لباس مذهبي ويژه زرتشتيان ـ توصيه شده است.10 البته بر هر مرد و زن واجب است که هنگام انجام مراسم عبادي و نيايش، سر خود را بپوشاند. بنا به گفته موءبد «رستم شهرزادي»پوشش ن بايد به گونه اي باشد که هيچ يک از موهاي سرِ زن از سرپوش بيرون نباشد. در خرده اوستا، به طور صريح چنين آمده است: «نامي زت واجيم، همگي سر واپوشيم و همگي نماز و کريم بدادار هورمزد؛11 يعني همگان نامي ز تو بر گوييم و همگان سر خود را مي پوشيم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز مي کنيم».


بر اساس آموزه هاي ديني، يک زرتشتي موءمن، بايد از نگاه ناپاک به ن دوري جويد و حتي از به کارگيري چنين مرداني خودداري کند. در اندرز «آذربادماراسپند» موءبد موبدان آمده است:«مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مکن12».


پوشش موي سر و داشتن نقاب بر چهره، پس از سقوط ساسانيان نيز ادامه يافته است. به اين نمونه بنگريد: پس از فتح ايران، هنگامي که سه تن از دختران کسري، شاهنشاه ساساني را براي عمر آوردند، شاهزادگان ايراني همچنان با نقاب، چهره خود را پوشانده بودند. عمر دستور داد تا پوشش از چهره بر گيرند تا خريداران پس از نگاه، پول بيشتري مبذول دارند. دوشيزگان ايراني خودداري کردند و به سينه مأمور اجراي حکم عمر مشت زده، آنان را از خود دور ساختند. عمر بسيار خشمناک شد؛ ولي امام علي(ع) او را به مدارا و تکريم آنان توصيه فرمود.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آنتی اسکالانت درگوشی با جوانان قطره طراحی آتئیسم آرایش خفری دادرس ایرانیان Alaina fasterd گومیز